ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آنگاه که دلمان می لرزد ....
و زمین زیر پایمان به لرزه می افتد ....
و اشک بی دریغ می بارد .....
و خون بی حساب می گرید .....
و فریاد ها بر آسمان میرسند ....
و آه تنها حکمران انسانیت است ...
آه ...
آغوشت را برایم بگشای ....
که تنها پناه من آنجاست ....
که تنها مامن و تنها نیاز من آنجاست ....
آغوشت تمام موجودیت من است !
آغوشت دنیای من است ....
دنیای جاویدان من است !
و چشمها ....
و چشمهای زیبای وحشت زده .....
آه ....
خدا یا چشمها کجا را نگاه می کنند ؟؟؟
چشمهای کوچک زیبا سراغ چه کسی را میگیرند ؟؟
و زندگی ......
ادامه می یابد ....
زلزله بزرگ و دلخراش آذربایجان شرقی در دلهای انسانیت تاثیر عمیقی
می گذارد وحماسه کمکهای مردمی این مرز و بوم به اندازه ای هست که
نیازی به فراموشکاران نباشد برای ادامه انسانیت .....
سلام بر ملت بزرگ آذربایجان که همیشه از هر بلایی با افتخار
سر بر آورده اند !
گوز یاشیم ، چشمه اولوب --- سرشکم چشمه شد داغدان آخیر --- ز کوه میریخت من بو داغی آغلاییرام --- من این کوه را گریستم داغ آدینی مندن آلیب --- کوه (داغ ) نام از من گرفت سینه مین آهیندان آلیب --- از داغ سینه ام گرفت آه چکیرم..... --- آه بر کشم... یاندیریرام ... --- بسوزانم... اود یاغیرام ... --- آتش بارم... من یاخیرام وارلیغیمی --- نابود کنم هستی خویش من آخیرام گوز یاشیلا --- با اشک خود بریزم من آیریلیرام .... آیریلیرام --- جدا گردم ...جدا گردم 1390/6/6 نمیدانم چرا این شعری را که یک سال پیش نوشته بودم .... این همه صبر کردم برای انتشارش .... واقعا نمی دانم !!!
خیلی هم زیبا
وحشتناک بود و زیبا
زلزله و شعر شما
منتظر نقد شما هستم
آخی
بنده خداها، هرجا سنگه واسه پای لنگه