ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
1392/2/14
امیرخیزی
دفتر : شخم برذهن سوخته
ردیف : 1
رقص در چراغ قرمز
روز که دزدیده شد
فراری دادم آفتاب را
در پستوی خانه
کنارِ خدا*
پنهان گشت و....
شعر سرود !
نور که دزدیده شد
فراری دادم قلبم را
در فانوسِ پستوی خانه
روشنی بخش
دیدگانِ خدا شد
تا خوانده شود...
شعرهای آفتاب !
واینک....
مهتاب
نور
از شمعِ فانوسِ پستوی خانه ی من گرفته است
و چشمکهای آسمان
دفترِ شعرِ آفتاب است
که خدای
بر زمین دکلمه میکند !
اما من ....
آه هایم
بر دستانِ افلیجِ جنگل می بارند
هنوز هم
و چشمانم
خیره بر گل های سرخ ،
که درگوشِ دخترِ گلفروشِ چراغ قرمز
بشارتِ سپیده را
ترانه میخوانند .
و دخترک
رقصِ خود را...
آغاز میکند !
**********
* خدای را در پستوی خانه پنهان باید کرد
( زنده یاد احمد شاملو )
درود بر شاعر خوبیها جناب امیرخیزی عزیز
همیشه از اندیشه و شاعرانه هایتان می آموزم
سپاس که اینگونه مینویسید
در پناه حقیقت
تابعد....