موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

بوی شعر من


 

لطفا برای شنیدن صدای شعر ، بر روی فایل زیر کلیک کرده


و صدای اسپیکر خود را کمی زیاد بفرمایید !

 



1392/5/16


امیرخیزی


دفتر : شخم بر ذهن سوخته


ردیف : 7


بوی شعر من

 



1-


دیشب ، چشمهایم


آرام


در گوشم نالیدند که  :


آهای !


خبر داری آن ابر ...


بر تو حسادت میکند !؟


و من پنجره را که باز کردم ...


باران ...


آمد و تمام اشکهایم را ....


دزدید !




2-


درکِ احساست چه سخته !


لمسِ اشکِ من ....


چه آسان .




3-



مثل سکسکه ای ابدی


در گلوی اشتیاقت  نشسته ام  


بیا و فراموشم کن


اگر ...


که میتوانی !




4-


واژه را با خونم آبیاری میکنم


و قلم است که سربلند میکند


همچون ، آفتابگردان !


رو در خنده های  تو !




5-



آهااااای عشقِ ازلی !


گوش کن !


بد جوری به قلمم چسبیده ام


من


نه آنم که با تو عوضش  کنم !


و هرگز نمی فروشم !


گرسنه ام شد ...


می خورمش !



6-


بوی مردابِ دلم  را  دارد


قطره عرقِ  واژگانِ خسته ام .


دماغت را بگیر و رد شو ...


این شعر ...


عاری از عطرِ مجیز توست  !  




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد