-
خستگی !
دوشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1393 17:07
-
یک نفر !
دوشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1393 17:05
-
رقص بهار
دوشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1393 17:02
-
سانجی ( درد )
دوشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1393 16:54
1393/1/7 امیرخیزی دفتر : تورکی شعیرلر ردیف : 2 سانجی ( درد) یِئمه گولوم غاز اَتینی * یِئسَن بیلسَن لَذّتینی قارنین تاپسا قیمتینی ساخلایامام بُورجلا سنی جیلاز فاطما ، آج حَسَنی ( گلم ! تو گوشت غاز نخور با لذتش آشنا مشو ! ذایقه ات را بالا نبر با قرض و وام نتوانم نگاهت بدارم و نه این فاطمه مردنی و حسن گرسنه را ) * باخما...
-
ای کاش
پنجشنبه 28 فروردینماه سال 1393 17:15
-
اشک لبریز خدا
پنجشنبه 28 فروردینماه سال 1393 17:07
-
شعرترانه ای از عبدالله اوزدوغان - اگر میدانستم هرگز بزرگ نمیشدم !
پنجشنبه 28 فروردینماه سال 1393 16:58
توضیحی برای این ترانه ندارم . همه حرف را خود عبدالله اوزدوغان در شعری بینهایت زیبا گفته است و من فقط میتوانم ترجمه خودم را با آن همراه کنم . Abdullah Özdoğan – Bilseydim Büyümezdim , şiiri; شعرترانه ای از عبدالله اوزدوغان - اگر میدانستم هرگز بزرگ نمیشدم ! Acı veriyor bugünü yaşamak, درد دارد زیستن این ایام !...
-
تَوَهُم
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1392 09:52
1392/11/28 علیرضا امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 16 تَوَهُم نگاه کن بر این سنگِ کوچک سینه سپر کرده بر قله ی کوه استوار در برابرِ طوفان . نشسته بر آن شاهینِ تیز چشم خیره به اعماقِ عصیان ... تا دوردست وگرفته قلبِ من به منقار خود ! نگاه کن بر آن برگِ زرد آویخته بر درختِ کهنسال در ستیزِ نا برابر با باد . نشسته بر...
-
نیمه ی درد
دوشنبه 30 دیماه سال 1392 11:56
1392/10/28 علیرضا امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 15 نیمه ی درد بالِ مرا در پیله ام چیده اند . پرواز در پیله مرد ! مادر توان آن داشت نصفِ مرا بزاید ! اما ... در تواناترین لحظه همه ی دردِ بشر را ... به من آویخت و رفت ! نصفه ی خوشبختی نیمه ی گمشده ی شادیها یی که بهشتت بنماید دنیا یکسره در رحِمَش جا ماند تا دردِ...
-
کارهایتان را متوقف کرده و نخست این فیلم را ببینید !
شنبه 21 دیماه سال 1392 18:34
سخنی ندارم برای این کلیپ ! هیچ ! جز اینکه آن را کامل و کامل ببینید !
-
داستان کوتاه - چشمان قهوه ای
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:26
چشمان قهوه ای نگاهی به چشمان قهوه ای رنگ زنش انداخت .چشمهای زن در همان شکل بی نور جسد نیز ذهن مرد را به تسخیر خود میکشید . به آرامی کت شلوار مشکیش را مرتب کرد و پایش را روی صندلی گذاشته و خود را بالا کشید . سپس یقه پیراهن سفیدش را کنترل کرده و گره کراوات را بر گردنش سفت تر کرد و نوک دیگرش را بالا برده و در قسمت...
-
جشن
شنبه 30 آذرماه سال 1392 14:30
1392/9/30 علیرضا امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 14 جشن خدای دیگران سر مست رگهایم طعم انار دارد ! جامها لبریز و من ... یخ بسته زندگی ام ! طولانی ست این شب .. یلدا ؟؟!! نه ! عمر است نام این شب .... که بر سرم نوشته اند ! آهاااا ای پسرک جوراب فروش ! بیا که شمع شعر بر افروخته ام پاهای یخ زده ات را بر قلبم نشان و...
-
آواز در مرداب
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 11:42
1392/8/12 امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 13 آواز در مرداب لرزه می افکند صدای شعرِ من بر هرتارِ صوتیِ صد نای خشک در شبِ مرداب شب بی نوازشِ هر باد .... با هزار قورباغه ی کز کرده اش ! هزار گونه میخوانم و می سنجند آوای من در نگاهِ خود کلاغ وار قار و قار .... براین مردابِ بی عبور ... پر از قور قور ! کرم وار می خزم...
-
اسارت
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 10:51
1392/7/20 امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 12 اسارت نگاهت بر خیالم می خزد مانند یک افعی که بر یک لاشه ی گندیده در مردابِ چشمانِ تو چنبر می زند تا سخت در برگیردش تا سفت... بر پروازِ او قفلی ز آغوشش زند در خود کشد ..... دستبندِ مهر زنجیرِ عشق پابندِ گرمِ عاطفه ! کشتارگاهِ فکر و ذهن و.... شوکتِ اندیشه ام ! لبانت...
-
سوزن ، زباله ... مهر !
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 10:45
بهترین همسر دنیا که اسمش "هاله " است ، چند روز پیش با یک سوزن در دستش به طرف من آمد : علیرضا ! این سوزن را ببر و در یک چای دور زیر خاک چالش کن !! خندیدم که : اگه اونو بکارمش که فردا پس فردا تیرآهن رشد میکنه ازش !!! - نگفتم که بکارش ! گفتم چالش کن ! - خوب این دیگه از چه نوع خرافاتی است ؟؟!! مگه قراره چی بشه...
-
لاف در وطن
یکشنبه 26 آبانماه سال 1392 11:05
1392/7/25 امیرخیزی دفتر : بیت محزون ردیف : 4 لاف در وطن ! نشسته کنج خانه حسرت از پرواز می لافم به عمرخسته می بازم ، کلام از ناز می لافم جوانی رفت و پیری آمد ه ، تا عمق جان پوسید تنم راهی به سمت گور وُ از آغاز می لافم چنان یک مرغ بریان ، کو به صحن دیس لم دادست نگاهم بر افق وامانده ، از شهباز می لافم چو محتاجم به آغوشت،...
-
سجاد شعر ، جوانسال مرد !
شنبه 27 مهرماه سال 1392 12:51
چهار زانو مینشیند . سرش را پایین می اندازد وآب دهان را قورت داده و در ریتمی یکنواخت و با صدایی آرام شروع میکند : داری شبیـــه شمــــــع شبـــــم آب میشوی من گـــریه میـــکنم وَ تو بــی تاب میشوی "سجاد جان ! کمی بلندتر لطفن ! و در ضمن ، قشنگ احساست را هم با واژگانت بخوان برای شنونده ! " سرش را بلند میکند و با...
-
رها شدن
جمعه 19 مهرماه سال 1392 12:02
برای شنیدن صدای شعر کلیک کنید : 1392/7/18 امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 10 رها شدن زنجیرت را خواهم جوید ... نامِ تو را بر بالِ پروانه ی دشت - در رقص چون باله ی دریاچه ی قو - بر قلبِ ریزِ قاصدک - آنگاه که بر پلکم نشست لبخند زد نازم کشید – بر واژه های صحبتِ سِرّی یک دخترک وُ ماهی حوض .... خواهم نوشت ! زنجیرت...
-
نفرین - ستار
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1392 11:31
البته بنده کاملا بی تقصیرم در این مطلب و همه چیز زیر سر دوست عزیزم جناب جمال نقش عزیز است و این مطلبش : http://naghsh.miyanali.com/592 که بنده را وسوسه کردند تا بیایم و از ستار مطلب بنویسم و این چنین ترانه ای را هم بشنویم . ستار (با نام اصلی عبدالحسن ستارپور ) در ۲۸ آبان ماه ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. پدر ستار اهل...
-
حاجی لی لک
یکشنبه 14 مهرماه سال 1392 15:22
برای شنیدن صدای شعر ترکی کلیک کنید ! 1392/7/12 امیرخیزی دفتر : تورکی شعیرلر 1 ردیف : 1 حاجی لی لک حاجی لِی لَک دَه داها یورد و یووا آتدی و گئتدی ! گوزومون خطی قاریشدی ... اونو آختاردی اوفوق لاردا سارالدی ، گوزومون قانَه بولانمیش ، او حزین یاشلی قاراسی ! حاجی لِی لَک دَه منی ، آتدی ... باش آلدی یِئلین اَسدیقی یِره...
-
سپید و سیاه
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 16:37
سپید و یا سیاه ؟ من در کجای تاریخ جای گرفته ام .... با چشمبند سیاه و قلبی اینگونه سپید ؟ . . و آیا ... براستی سپید ! ؟ ( علیرضا امیرخیزی )
-
نایاب ترین ترانه ی گوگوش - گفتم نرو به غربت
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 16:28
قبلا در آدرس زیر یک ترانه ی نایاب از گوگوش گذاشته بودم : http://mujan.blogsky.com/1390/11/27/post-149/ و در همانجا نیز توضیح داده بودم که : یک ترانه بسیار قدیمی از گوگوش را در نظر گرفته ام که در عین حال بسیار کمیاب و شاید نایاب هم هست . این ترانه اسمش هست باغ انگور و یا اِئولَری مارالاندا ( خانه شان در مارالان ) . این...
-
Eylülde Gel پاییز که رسید ، بیا ! - آلپای Alpay
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 15:42
مدتی بود که ترانه ها را به شکل کلیپ قرار میدادم در سایت میانالی ولی بعدش به شکل مطلب مختصر در وبلاگها منتشر میکردم . سعی دارم تا حدی همین موضوع را گسترش بدهم دوباره . پس با ترانه زیر شروع می کنیم : Eylülde Gel پاییز که رسید ، بیا ! البته واژه eylul ایلول ، دوازدمین ماه از تقویم سریانی را تشکیل میدهد . این ماه که مطابق...
-
گردنبند ( داستان کوتاه ) - گی دو موپاسان
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1392 10:39
این داستان ، اصل داستان زندگی کردن است ! فراتر از یک داستان کوتاه ! و صد البته یک کلاس آموزشی برای داستان نویسی ! پس حتما بخوانید آن را ! او یکی از آن دخترهای زیبا و دلربایی بود که گه گاه از روی اشتباه سرنوشت، در خانوادة کارمندی به دنیامیآیند. نه جهیزی داشت، نه امید رسیدن به ارثیهای و نه وسیلهای که برای آن مردی...
-
کارت پستال تقسیم
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1392 10:27
-
بریوان - سیبل جان Sibel Can - Berivan
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1392 11:57
دوست عزیزی در همین وبلاگ برای کلیپ ترانه ی \" گوندوز گئجه gunduz geja و بی نظیر ترین کلیپ " http://mujan.blogsky.com/1392/05/17/post-339/%DA%AF%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B2-%DA%AF%D8%A6%D8%AC%D9%87-gunduz-geja-%D9%88-%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%B8%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE...
-
آنگاه که خاموش شدم .
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 17:26
لطفا برای شنیدن صدای شعر کلیک کرده و صدای اسپیکر خود را کمی زیاد کنید ! 1392/6/14 امیرخیزی دفتر : شخم بر ذهن سوخته ردیف : 9 آنگاه که خاموش شدم . صدای ریزشِ من مهیبِ ریزشِ جنگل بود .... آنگاه که می افتادم . و آوارِ من شعاعِ نوری که جهان را در بر می گرفت ! تا کرمها... از لانه سر بر آورند و قناری بربامِ خانه ی کرکس...
-
مثل آدم عاشق میشم - احمد شفق Ahmet Şafak - Adam Gibi
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 17:21
این ترانه را عجیب دوست دارم : Ahmet Şafak - Adam Gibi Seni dağda ceylan gibi تو را چون آهوی دشت Seni bağda bir gül gibi تو را همچون گلی در باغ Gördümde sevdim به محض دیدن ، عاشقت شدم ! Ben seversem mecnun gibi و من وقتی عاشق میشم مثل مجنون Dağları delen ferhat gibi همچون فرهاد کوه کن Adam gibi, adam gibi مثل آدم ، مثل...
-
میکس 4 ترک از آلبوم بابایی
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 17:07
هیچ توضیحی ندارم جز اینکه .... چهار تراک از آلبوم بابایی را به هم وصل کردم . دوتا ترانه و دوتا دکلمه ! در اینجا همه را به شکل یک فایل با هم میشنویم . اشعار دکلمه ها : مجتبی معظمی دکلمه : پروز پرستویی خواننده : شادروان بیژن مفید و این توضیح البته ، که بعد از اتمام این فایل به این آدرس مراجعه بفرمایید برای ترانه بعدی...
-
دو قمری - ترانه ای جاودانه از بتی
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 16:56
این ترانه را سالهاست که گوش میدهم و یکی از بهترین و انسانی ترین ترانه اهای این مرز و بوم می دانم . پیشنهاد میکنم هرگز و هرگز آن را از دست ندهید . همین ترانه ی " دو قمری " به همراه ترانه ی " ستاره " ی " بتی " در جمع ترانه های جاودانی هستند که در دل من خانه کرده اند ! دو تا قمری مسافر با ما...