1391/2/21
امیرخیزی
دفتر : اشکی از رگ
ردیف : 4
خواب
خواب که مرا ربود ...
فدا کردم ...
با ارزشترین دارایی ام را
برای رهایی پرنده ی مدفون در ذهن کودکی افلیج !
وبی صبرانه بخشیدم...
رویاهای دوردست را به نگاه شب ...
تا اشتیاق یک شب تاب …
بر سیاهیِ خانه ام نور بتابد !
خواب که مرا ربود …
وام دادم ….
همه ی رخوت دستانم را …
به تپش بالِ پروانه ای در طغیان آتش
و زمزمه کردم چکامه ی بودن را
بر استقامتِ یک نخ ،
که هیچ بودنِ خود را …
بر میانه ی شمعی تندیس نموده بود !
خواب که مرا ربود …
به صف کردم …
هزار گوسفند الکن را ،
به مسلخِ ستون برافراشته بر گوشه ی چشمی از ترسِ نرم !
وهمراه با تمامی ظلمت گریستم…
سخاوتمند و بی ریا ،
قطرات خون خود را ....
بر تیزی ساطورِ قصابِ مهربان !
خواب که مرا ربود ....
مرگ دنبال بهانه بود ...
تا باز شناسد واژه ی امیدم را ...
و بر خیزد از میان !
خواب که مرا ربود ...
صبح سلامی داد و پرکشید ،
برجاودانگی این خیال !
لطفا برای استفاده از این مطلب تا لود شدن کامل فایل صوتی آن
(به دلیل حجم بالای فایل ) صبور باشید .
سکوت بین ترانه ها به شکل عمدی قرارداده شده اند تا ترانه ها با هم مخلوط نشوند .
چند سال پیش دو تا ترانه آذری به دستم رسید که به شکلی بسیار زیبا ودلنشین ،
فرمی از یک اپرای دلنشین دو زبانه را به نغمه سرایی بود و ...این دو ترانه از
بس زیبا و قشنگ هستند ...هر شنونده ای را نا خود آگاه مجذوب خود میکنند .
حتا اگر به زبان ترکی آشنا نباشد . این ترانه ها که اسمی در آلبوم من نداشتند ،
برگرفته و بازخوانی از دو ترانه فولکلوریک وقدیمی و باصطلاح آذری خالق
ماهنیسی هستند . بعدها نام خواننده اصلی ان را پیدا کردم .... برلیان داداش اوا
برلیانت در خانواده ای پر فرزند در باکو چشم بجهان گشود . مادر کمانچه نوازش
در نتیجه حادثه رانندگی بسال 1964 دارفانی را وداع گفته و او را در این جهان
تنها گذاشت . خواهران بزرگتر برلیانت نیز با موسیقی آشنائی داشته و از این راه
امرار معاش مینمایند .برلیانت داداش اوا برای اولین بار بسال 1985 در خلال
فستیوال بین المللی جوانان در مسکو پا به صحنه هنر گذاشته و دو سال بعد نیز در
مسابقه موسیقی پاپ که در سرتاسر شوروی پیشین برگزار شده بود بمقام نخست
دست یافت .اودر سال 1990 از انستیتوی فرهنگ و هنر ملی آذربایجان فارغ التحصیل
شده ودر میان موفق ترین بانوان هنرمند آذربایجانی جایگاه بحقی بخود اختصاص داد .
برلیانت داداش اوا که دارای شهرتی بین المللی میباشد در آمریکا ، آلمان ، اتریش ،
انگلستان ، سوئد ، کانادا ، روسیه و ترکیه کنسرتهای فراوانی اجراء کرده و مورد
پسند طرفدارانش در این ممالک قرار گرفته است . برلیانت در سال 1999 بعضویت
مجلس شهرداری باکو انتخاب شد . او همچنین از سال 2001 الی 2006 برنامه ای
تحت عنوان ” زیبائی جهان را نجات خواهد داد” را تهیه نموده و به علاقمندان
عرضه میداشت . برلیانت داداش اوا متأهل بوده و دارای یک فرزند است .
بعدها من تواستم به آلبوم و ترانه های بیشتری از برلیان دست بیابم . وی
همچنین ترانه های بسیار ی را به شکل دو صدایی و به همراه یک خواننده
مرد خوانده است که از بین خوانندگان مکملش میتوان به ایلگار مرادف -
علی خان صمداف - آکیف اسماعیل زاده - انار ناغیل باز - آکسین عبدالله یف -
میرزا بابایف - طالب طالع و سمیر باقرف اشاره کرد .
ترانه های زیادی از برلیان داریم مانند
Bayati Siraz -Payiz geldi - Seveceyem- Yalan dunya
-Daglar - Menden baska hec- Lacin -Omrumun isteyi
-Toy axsami-Niye danirsan -Qara gozler -Parlayan ulduzlar
Cix yasil duze -intizar و دها و دها ترانه باشکوه و زیبای دیگر
اما آنچه که مشکل است انتخاب کردن است از بین ترانه های برلیان !!
امروزبه راه حل جالب وصد البته بسیار پردردسری رسیدم ! از بین ترانه های
بسیار زیبای برلیان 4 تا را انتخاب کردم. بله 4 ترانه انتخاب کردم . همه هم
دو صدایی وهمه همراه با ایلگار مرادف .
این مطلب حاصل این انتخابها می باشد .
این ترانه ها عبارتند از :
1- آمان یار Aman yar
2- آی بری باخ Ay beri bax
3- منه منه گل Bana bana gel
4- چال اوینا Cal oyna
هر 4 ترانه را در یک فایل جمع آوری کرده و بین آنها را فاصله گذاری کردم
تا ترانه ها به هم نیامیزند . بنابراین بعد از اتمام هر ترانه شاهد سکوتی خواهیم
بود .و برای هر ترانه هم لینک دانلود مجزا گذاشته ام . اما از متن ترانه ها و
ترجمه آنها امروز خبری نیست . چون بخشی از هر کدام از ترانه ها زبان
سومی نیز دارند نمیشد که تنها به درج و ترجمه بخشی از ترانه بسنده کرد .
و اینهم لینک دانلود این ترانه ها :
آمان یار Aman yar
آی بری باخ Ay beri bax
mujan.persiangig.com/audio/Brilliant%20Dadasova%20-%20Ay%20beri%20bax%20.MP3
منه منه گل Bana bana gel
چال اوینا Cal oyna
منبع زندگینامه : http://azarkhoy.blogfa.com/
از بین کاست های قدیمی ...ترانه ای بود که نام خواننده آن را محمود
نوشته بود . یک ترانه بسیار زیبا با صدایی جاندار و افسونگر . اسم این
ترانه بود ...خدا چرا عاشق شدم ؟ بعدها که به فایل mp3 این ترانه دست
یافتم ...فهمیدم که نام کامل خواننده آن محمود وصفی است .
از محمود وصفی ترانه زیادی نشنیده ام و از زندگینامه اش اطلاعاتی نتوانستم
بدست بیاورم وحتا از تعداد آلبومهایش و یا تعداد ترانه هایش .ولی از حد اقل از
همین عکسها میتوان به ترانه ای دیگری از وی نیز اشاره کرد ..ترانه های
پاره پوشان و نیز کاش بلا بگیره .
تک آهنگ "خدا چرا عاشق شدم" به آهنگسازی فریدون خوشنود براساس
شعری از سعید دبیری در دهه 50 با صدای محمد وصفی منتشر شد . و در
این لحظه گوش میدهیم به صدای دل انگیز محمود و ترانه با شکوه وزیبای
خدا چرا عاشق شدم ؟
خدا چرا عاشق شدم من؟
دیگه از دست این دل،
یه شب آروم ندارم
وای... چرا توی این زمونه،
شدم قربونی غم، اسیر روزگارم
روزا چشمهای نازش،
می نشینه توی کتابم،
شبها وقتی می خوابم،
می بینمش توی خوابم
واسش نامه نوشتم،
قشنگ و عاشقونه،
نوشتم با دو چشمهاش،
من رو کرده دیوونه
خدا چرا عاشق شدم من؟
دیگه از دست این دل،
یه شب آروم ندارم
وای..... چرا توی این زمونه،
شدم قربونی غم، اسیر روزگارم
روی پله های سنگی،
می نشینم مات و بیدار،
چشمهام تور ابرا،
سرم به سنگ دیوار
برام آواز می خونه،
لبهای سرد و بسته ام،
می آد خورشید بازم من،
هنوز اونجا نشسته ام
خدا چرا عاشق شدم من؟
دیگه از دست این دل،
یه شب آروم ندارم
وای... چرا توی این زمونه،
شدم قربونی غم، اسیر روزگارم
دانلود ترانه همراه با اجراهای جدیدتر آن :
http://www.mahvizan.com/Download/Music_download/khoda-chera%20-ashegh-shodam.htm
1391/2/5
1391/1/27
علیرضا امیرخیزی
دفتر : اشکی از رگ
ردیف : 2
در آینه
یک نفر در آینه ....
همپای من اِستاده است !
دنده ی ماشین در مُشتم ،
و فرمانی ...
که من را حکمران این خیابان کرده است !
می روم تا بی نهایت ...
سوی مرزِ پوچهای زندگی ...
تا ماورای اشتیاقِ یک گناه !
اشتیاقِ زندگی در وهم وُ صد رویای کور !
یک نفر در آینه ...
بر چشمِ من میریخت آه !
از ورای شیشه ی نمناک وُ بارانی ...
چشمهایم می سپارد زیرماشین ....
خیس وُ اشک خفته در آسفالت را !
گریه ی پنهانِ انسان ...
مسلخِ صد آرزو !
می تراود از نگاهم جستجوی یک فریب آشنا !
امتداد یک خیابان یا مسیر زندگی ؟!
خونِ گرمی از چراغی ...
بر رخ بیمار من غمزه فروخت !
دستِ سردی سوی من گلهای مریم می نهاد !
دست وُ ماشین وُ گل وُ این جنگل انسان ها !
آه از این رنج ِ نگاهِ مردمان ...
آه از ریای این چراغ !
یک نفر در آینه ...
بر اشک من ، خنده نهاد !
بوسه ی گرمی که از پشتِ سرم بر گونه ریخت ...
اندُه آینده ای کور از پسر بر من گشاد !
از پدر تا پورِ خود ؟!!
تا کجا این ارثِ نا همگونِ انسانی تداوم میکند !؟
گاه همچون "ژیم "* ...
راندن تا به سوی یک خیال ...
در بیکرانِ عشقِ کور !
گاه چون فانوس ، مردن از برای دیگران !
زیستن در وهم یا مردن به صد مدلولِ مرگ **!
تا چه زاید روزگارش ...
آه از این فکر گران !
یک نفر در آینه ...
بر چشم من خندید و گفت :
راه سبز است .....
پس برو !
هرگز نترس !
خود را نباز !
==============
* فیلم " ژول و ژیم " شاهکار " فرانسوا تروفو " . بدنبال یک مثلث
عشقی ... در نهایت ژیم به همراه کاترین اتومبیل را به سوی یک پل
شکسته می رانند و کشته میشوند !
** آه ز که سخن می گویم ؟
ما بی چرا زندگانیم ...
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند !
( احمد شاملو )