موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

تقسیم

 

1391/9/21

امیرخیزی

دفتر : اشکی از رگ

ردیف : 13

تقسیم



بیا عزیزم !

باید قسمت کنیم حسرتهایمان را !

تو ...

دلِ سوخته ات را بر آستان ِخانه ها بگستران

و من ....

نگاهِ سوخته ام را نذرِ پنجره های بسته خواهم کرد  !

 

بیا عزیزم !

باید قسمت کنیم نانهایمان را !

تو ....

بر سفره ی مردمکان  ، عکسِ سیری بکِش  

و من ...

گرسنگان را بر ولیمه ی  زنجیرِ تنم می نشانم  !

 


بیا عزیزم !

باید قسمت کنیم شادیهایمان را !

تو ....

لبخندِ یک کودک را در میانه های باد بِکش

و من ....

گریه ی دخترکانِ شهر را در آستینهایم جا میدهم !

 


بیا عزیزم !

باید قسمت کنیم آوازهایمان را !

تو ...

نُتهای  نور را بررختِ شب بیاویز

و من ...

نوحه  را از زبانِ گنجشکِ سرِ بامها می دزدم !

 


بیا عزیزم !

باید قسمت کنیم تنهاییمان را !

تو ....

عشق را در چشمهای خواب ، به هوشیاری نشین  

و من ...

خونِ خنجر را از پستانِ  بیداری  می دوشم !

 

بیا عزیزم !

بیا... !

بیا تا پروازِ امید  را در سکوتِ شبِ مرگ  ...

در دور دستها ،  به رنگین کمان رسانیم   

با قسمت کردنِ ....

رنگِ بالِ آرزوهایمان  !

بیا !



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد